دیدگاه پیاژه در مورد روشهای یادگیری
و نقش فلسفه در فعالیت های تربیتی برگرفته از : سایت مرکز تحقیقات معلمان استان اصفهان کارشناسی تکنولوژی و گروه های آموزشی سالتحصیلی 86-1385 بحث یادگیری یکی از مباحثی است که از دیرباز تاکنون مورد توجهدانشمندان وپیشروان تعلیم وتربیت بوده است. و هر کدام با توجه به هدف بهبود روندیاددهی-یادگیری نظریههای گوناگونی ارائه داده اند: نظریههای یادگیری پیاژه جزونظریه های که از زمان مطرح شدن تاکنون بسیاری از مولفان مرهون اویند و بسیاری ازروشهای جدید تدریس برگرفته از دیدگاه این دانشمندان بزرگ است. در این مقاله سعی شدهاست که به طور مختصر سه روش یادگیری از دیدگاه ایشان ارائه گردد. موضوع تعامل گرایپیاژه، پیامدهای مهمی برای آموزش و پرورش دارد. موضوع آموزش و پرورش آن است که همآزادی و هم (فطرت) وهم ساخت(تربیت) باید جا ومرتبتی داشته باشند. معلم ساخت وسازماندهی را در مواردی که در کلاس عرضه می شود به وجود می آورد، ولی کودکان را درفرصتهایی که در کاوش و تکمیل این مواد دارند آزاد می گذارد.به طور کلی ساخت وآزادی در کلاس درس نسبت به یکدیگر بطور دائم در حالت تناوب قرار دارند، به طوری کههیچ یک از این دو بر قلمرو تربیتی مسلط نمی شود. بنابراین مطابق نظریه پیاژه، آزادیو ساخت، رشد و تجربه، همواره در یک برنامه آموزشی، موثرند. «فرد تنها تا آن حد ازیک شی ء شناخت پیدا میکند که روی آن عملی صورت داده باشدو این عمل با ویژگی غیرفعّالی که تجربهگرایی به درجات مختلف به معرفت نسبت می دهد، ناسازگار است.» پیاژهتعریف یادگیری از نظر روانشناسی رشد: در اثر تجربه، نه تنها اندیشه وعمل کودکتغییرمی یابند، بلکه خود تجربه هم مستقیماً در نتیجه عملیات ذهنی رو به رشد و نیزهماهنگی های حرکتی کودک تغییر پیدا میکند. یقیناً عملیات ذهنی رو به رشد و هماهنگیهای حرکتی مذبور تا اندازهای قابل استناد به تجربه و از آن ناشی میشوند، لکن ایننیز حقیقت دارد که تجربه خودتا اندازه ای وابسته و قابل استناد به آنهاست. بینعوامل بالا یک تعامل قرار است یعنی آن چه کودک فرامی گیرد همواره محصول تجربه اوستکه این تجربه خود مشروط به سطح رشد ذهنی کودک است. هر گونه یادگیری حاصل هم جنبهجذب(درون سازی) و هم انطباق(برون سازی) است،با این توصیف تشخیص و تمییز وجوهیادگیری برجسته وجالب توجه است. از این نظر می توانیم3 شیوه ی یادگیری را مشخصسازیم: 1- آن که جریان جذبی را مورد تاکید قرار می دهد. 2 - آن که جریان انطباق رامورد تاکید قرار می دهد.3- آن که تکیه برترکیب نتایج در آن دو وجه یادگیری مینماید. سه شیوه یادگیری به شرح ذیل ارائه میگردد: 1-یادگیری عملیاتی: وقتی به کارمیافتدکه هوش کودک فعالاته نسبت به مواردی که او مشغول تعامل با آن هاست، درگیر یاجلب شود، و زمانی یادگیری صورت می گیرد که کودک با تعارضات منطقی و تضادهایی کهمایه ترغیب او به سازماندهی در سطح عالی باشند روبرو گردد. به طور مثال در یادگیریعملیاتی اگر کودکان نگهداری ذهنی(توده، وزن، تعداد، طول و...) را خودشان فرامیگیرند، زیرا که این موضوعات خود آموزند. به این معنی که ذاتاً دشواریهایی را درمفهوم سازی ایجاد میکنند. کودکی که مشغول مقایسه دو مداد با یکدیگر است، یا جا بهجاییهای متوالی متوجه می شود که طول مدادها یکسان است، اما با توجه به عقب یا جلوقرا گرفتن آنها طول مدادها به نظر متفاوت میرسد. این تضادها جزء ذاتی قضاوتهایمبتنی بر ادراک هستند. یادگیری عملیاتی علاوه بر اینکه رشد عملیات ذهنی را تسهیلمیسازد، موجب پیدایش هوش عملی نیز می شود هوش عملی شامل عملیات و معلوماتی می شودکه کودک برای به راه افتادن زندگی روزمره دنیوی خود به آنها نیازمند است. در خصوصیادگیری عملیاتی معلم باید نقش رهنمودی بسیار کمتری داشته باشد، موقعی یادگیریعملیاتی صورت میگیرد که کودک از طریق کاوش فعال خودش از چیزها، مفاهیم را کشفنماید. یادگیری عملیاتی یعنی اکتساب مفاهیم به کمک استدلال واستقراء از تجارب واقعیبا چیزها ولوازم که نه کاملاً کودک- رهبر است و نه به کلّی معلم- رهبر بلکه شامل یکتبادل انعطاف پذیردر رهبری است. 2- یادگیری شکلی: بعضی از جوانب واقعیت را نمی توانبه میزان زیادی باز ساخته یا بازیافت و می باید که بیشتر آن ها را تقلید کرد. برایمثال، زبان تا اندازهای به این نحو کسب می شود. اصوات بی معنا و غیر قابل درکی کهطفل صادر می کند، شامل غالب اصوات مصوّت و صامتی است که تقریباً در همه ی زبان هایجهان وجود دارد. لیکن کودک به تدریج زبانش را با زبان آنهایی که در محیطش تکلم میکنند، وفق می دهد. در زبان، تلفظ، لهجه و آهنگ همه کم یا بیش نشانههای زبانی تقلیدشده ای هستند که بخشی از ارتباط میان فردی را تشکیل میدهند. بسیاری دیگر از جوانبارتباط مثل حالات چهره، حرکات و اشارات دست و سر و... از نظر فرهنگی شرطی سازی میشوند یعنی به صورت شکلی فرا گرفته می شوند. به یاد سپاری حقایق ریاضی، شماره تلفن واشعار همه نمونههای از یادگیری شکلی هستند. این نوع یادگیری اگرچه ساده تر ازیادگیری عملیاتی به نظر میرسد، اما براساس ساختمانهای هوش عملیاتی نهاده می شود. همین که کودک جزیی از واقعیت را ساخت، ناآگاهانه و از طریق عملیات عینی قادر است کهآن جزء را به صورت شکلی و آگاهانه فرا بگیرد. گاهی اوقات یادگیری شکلی به هوش نمادیموسوم گشته است در حقیقت نارسایی های هوش نمادی در اختلالات تکلمی، که در آن یک یادیگر جنبه های از جریان نمادی دچار بی نظمی و اختلال می شود، به بهترین وجه نشانداده میشود. فراموش کردن یک اسم، زبان پریشی آنی و موقت یعنی که در عمل هوش نمادی،نارسایی زودگذر صورت گرفته است. در یادگیری شکلی معلم به عنوان الگویی عمل می کندکه کودکان از او تقلید میکنند که این امر آگاهانه یا بالقوه آگاهانه است. 3- یادگیری مبتنی بر دلالت ضمنی: کودکان کوشش می کنند بین مفاهیمی که می دانند ونمادهای کلامی که در اختیار دارند، پیوندی به وجود آورند. جریانی که نامش رایادگیری مبتنی بر دلالت می توان گذاشت. یادگیری مبتنی بر دلالت به خصوص با ساختمعانی ارتباط دارد. یعنی به برقراری ارتباط بین مفاهیم ونمادهای شکلی سروکار دارد. همین که کودک بر مفهوم یا کلمهای تسلط پیدا کرد و آن را خوب یاد گرفت می خواهد بامعلومات جدیدش بازی کند. بازی با یک مفهوم غالباً به آزمایش گذاشتن عبارات مختلفکلامی به جای آن مفهوم و بازی با کلمات غالباًً یعنی پیوند دادن آن کلمات با مفاهیمجدید. موقعی که کودک شعر می نویسد، به توصیف گردش بیرون از شهر و یا بیان خاطرهمیپردازد، نوعی از یادگیری مبتنی بر دلالت ضمنی در جریان است. کودک سعی دارد بهشیوهای تجربی تفکر را با زبان جور سازد و برعکس. به معنی واقعی این نوع یادگیریشامل تجسم یا بازنمایی تجربه در سطح عملیات عینی است. یادگیری مبتنی بر دلالت ضمنیرهبری و رهنمود کمتری اعمال میکند و کودکان نقش هدایتکننده بیشتری به عهده دارند. هنگامی که کودکان از فعالیت های عملیاتی مشاهده و مباحثه درباره حیوانات، درخت کاج،گل ها و... لذت برده اند، برای جلب توجه و مشغول کردن کودکان به یادگیری مبتنی بردلالت ضمنی مناسبت دارد که فرصتی به آنان داده شود تا تجربههای خود را به شیوهخودشان- کلاسی، ترسیمی یا جور دیگری بازنمایی کنند. یادگیری شکلی ابزار چنین بیانیرا فراهم میسازد. در حالی که یادگیری عملیاتی محتوا را فراهم میکند. با این توصیفشیوه های یادگیری گوناگون هستند. یک معلم هنرمند با درایت خود میداند که در هر جایبرنامهی آموزشی کدام شیوه کارآمدتر است. منابع رشد کودک و تعلیم و تربیت از دیدگاهپیاژه دیوید الکایند ترجمه دکتر حسین نائلی روانشناسی پرورشی تالیف: دکتر علی اکبرسیف روانشناسی یادگیری بر بنیاد نظریه تألیف دکتر محمد پارسا اصول و مبانی سنجش وارزشیابی پیشرفت تحصیلی و تربیتی نقش فلسفه در فعالیت های تربیتی فلسفه نظامی ازمفروضات مرتبط با هم است که به طور آگاهانه یا ناخودآگاه آن قدر اساسی و کلّی هستندکه شایستگی و توانایی عمل در هر حوزه ای را دارند. انسان به عنوان موجودی اندیشمندو آگاه، اندیشه و آگاهی خود را از راه فلسفه و فعالیت فلسفی بهدست می آورد. فلسفهدر تمام فعالیت های زندگی بشر نقش اساسی ایفا می کند. فعالیت های تربیتی هم از جملهفعالیت های زندگی است که خواه ناخواه متأثر از فلسفه است. ican Physical Therapy Association Virginia‚1994
.: Weblog Themes By Pichak :.